سکوت آب مىتواند
خشکى باشد و فرياد عطش
سکوت گندم مىتواند
گرسنگى باشد و غريو پيروزمند قحط
همچنان که سکوت آفتاب
ظلمات است
اما سکوت آدمى
فقدان جهان و خداست
غريو را تصوير کن
عصر مرا
در منحنى تازيانه به نيشخط رنج
همسايهى مرا
بيگانه با اميد و خدا
و حرمت ما را
که به دينار و درم بر کشيدهاند و فروخته
تمام الفاظ جهان را در اختيار
داشتيم و آن نگفتيم
که بهکار آيد
چرا که تنها يک سخن
در ميانه نبود
آزادى
ما نگفتيم
تو تصويرش کن…
۲ نظر:
دوست گرامی اگر چه فردوسی اواخر عمرش حرفهای شایسته ای در مورد فردوسی نزد اما بازهم یادش گرامی همه ما اشتباهاتی داریم
درود بر شما
کاملا درست می فرمایید. به شخصه دیدگاه های شاملو در مورد فردوسی بزرگ، تاریخ ایران، موسیقی ایران و... را نمی پسندم و ایرادات زیادی به این دیدگاه هایش وارد می دانم، اما در عین حال کلام زیبای او در دفاع از انسانیت را دوست دارم و ایستادگی اش در برابر ظلم را ستایش می کنم.
همواره باید تلاش کنیم درباره همه شخصیت های سیاسی و فرهنگی تاریخ معاصر منصفانه و با در نظر گرفتن همه خوبی ها و بدی هایشان قضاوت کنیم.
ارسال یک نظر