فرهنگ ايراني، به معناي عام آن، مشترك ميان همه اقوام ايراني است. موسيقي ايراني آيينه تقريباً كاملي از گوناگوني فرهنگ ايراني است: هر يك از گوشه هاي دستگاه هاي موسيقي ما، راهي به دياري و يا مردمي از كشور دارد. نمونه ديگر اشتراك افسانه ها ميان اقوام مختلف ايراني است كه همه آداب و تاروپود بافته بدست مردم را در خود جاي داده است. افسانه هايي كه يادبودهاي گذر از تاريخي طولاني است و مردم ايران تاكنون با همه اغتشاش ها و يورش هاي حكومت خودكامگان نگذاشته و نمي گذارند نابود شود. نقالي در قهوه خانه هاي ايران يكي از راههاي حفظ اين آداب نيست؟ هر قوم ايراني نوروز، رستم و يا كاوه را از آن خود مي داند؛ آيا اين نشانه اي از همبستگي به تعلقات ملي نيست؟ تاكنون شنيده نشده است كه كردهاي ساكن تركيه داستان دده قورقود را – كه ترك ها به حق يا به ناحق از آن خود مي پندارند – براي فرزندان خود حكايت كنند و يا به نقل آن در قهوه خانه هاي تركيه بپردازند. در حالي كه همان كردها براي برپايي جشن نوروز پنجاه نفر كشته مي دهند و هنوز خود را از بازماندگان كاوه آهنگر مي دانند. و به نظر مسلم مي آيد كه كردهاي ساكن عراق نيز بخت النصر را از خود نمي دانند و يا به قادسيه افتخار نمي كنند.
به گفته ارنست رنان، جوهر يك ملت اين است كه همه افراد نقاط مشترك داشته باشند. در انسان چيز والاتري از زبان وجود دارد و آن اراده است. يك ملت اصلي است روحي، نتيجه پيچيدگي عميق تاريخي، خانواده اي روحاني نه يك گروه معين كه بوسيله پيكر زمين مشخص مي شود. يك ملت همبستگي بزرگي است كه بر اساس فداكاري هاي گذشته و احساس آنهايي كه هنوز حاضر به فداكاري هستند تشكيل مي شود.
حاصل آنكه "ملت بيشتر مربوط به روح است تا جسم". روح هر ملتي را بايد در فرهنگ آن جستجو كرد.
محلي گرايي بر اساس ايل و عشيره و يا بر اساس مذهب و زبان خطرهاي فراوان دارد و نمونه هايي از آن را پس از فروريزي اتحاد جماهير شوروي در اروپاي شرقي و مركزي و در نسل كشي (Genocide) روآندا ديديم. به قول كارل پوپر، هر چه تلاش براي بازگشت به دوران قهرماني جامعه ايلي افزايش يابد بر تفتيش عقايد، پليس مخفي و گانگستريسمي كه صورتكي رومانتيك بر چهره دارد افزوده مي شود. حاصل اين گونه تفكر، انجمادي فكري، اشتياقي عميق، براي ساختمان ايده آلي مجرد است. به گفته آلبركامو: "فاجعه قرن ما در آن است كه كساني كه از نظر تاريخي بار كشيدن طلب آزادي را به دوش داشتند، از وظيفه خود اعراض كردند."
نخبگان محلي، مانند ديگر سرآمدان و نخبگان، بايد امانت داران واقعي فرهنگ و تاريخ مملكت خود باشند. آنان بايد حافظان خاطرات تاريخي و نگهبانان نظام ارزش هايي شوند كه تاريخ، فرهنگ و تمدن ايراني بر آن بنا شده است و همبستگي سرنوشت مشترك ما به آن وابسته است.
برگرفته از "نخبگان محلي، جهاني سازي و رؤياي فئوداليسم" اثر "دكتر محمدرضا خوبروي پاك"
۵ نظر:
درود بزرگمهر
اصولا ملی گرایی و ناسیونالیسم و دفاع از منافع ملی باید خارج از هر ایدئولوژی سیاسی و هر باور مذهبی باشه.
بزرگمهر جایی رو میشناسی تو اینترنت که بتونم مجموعه مقالات دکتر عاملی تهرانی رو توش پیدا کنم. مهم نیست فیلتر هم باشه یا نه.
پیروز باشی. پاینده ایران
نخبگان محلي، مانند ديگر سرآمدان و نخبگان، بايد امانت داران واقعي فرهنگ و تاريخ مملكت خود باشند. آنان بايد حافظان خاطرات تاريخي و نگهبانان نظام ارزش هايي شوند كه تاريخ، فرهنگ و تمدن ايراني بر آن بنا شده است و همبستگي سرنوشت مشترك ما به آن وابسته است.
بسيار نيك بود
ملي گرايى و ميهن پرستى تلاش آگاهانه ى انسانها براى برخوردارى از رفاه و آزادى هم ميهنانشان است، و درست همسنگ انسان دوستى. چون بى گمان اثرى كه فردى ميتواند در ميهن خود براى تحقق ارزشهاى راستين داشته باشد بسيار بيشتر است از تلاش براى برخوردارى كل مردم جهان. چراغى كه به خانه رواست به مسجد حرام است. به گفته ى درست شادروان كسروى:
"ميهن پرستى به هر كسى باياست"
وبلاگ من فیلتر شد.
لطفا به شمارخ موجود در آدرس وبلاگ یکی اضافه کن دوست من.
www.kheradgeraee10.blogspot.com
پیروز باشی. پاینده ایران
لطفا" پیوند مارا ویرایش کنید
جنگ جنگ تا پیروزی حق بر باطل
ارسال یک نظر