۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

موضع گیری عجیب صدای امریکا در برابر گروههای اپوزیسیون



شوربختانه در ماههای اخیر رسانه هایی نظیر صدای امریکا و بی بی سی بجای بازتاب بی طرفانه دیدگاه های سیاسی مختلف در داخل و خارج از کشور، صرفاً به تریبونی برای انعکاس اصلاح طلبان درون حاکمیت جمهوری اسلامی مبدل شده اند و با حمله به تمامی گروههای اپوزیسیونی که نافی اصل و اساس نظام استبدادی جمهوری اسلامی هستند، سعی دارند اینچنین وانمود کنند که تمام حرف مردمی که در طی این نه ماه از جان خود گذشتند، فقط آمدن موسوی بجای احمدی نژاد و حفظ ساختار این نظام منحوس بوده است. اگرچه پیشتر بحث های متعددی پیرامون موضع گیری های جهت دار صدای امریکا و تغییر نگاه مدیران این رسانه به سوی تهران، مطرح شده بود، اما مدیران این رسانه همواره چنین مسئله ای را تکذیب و بر بی طرف بودن صدای امریکا تأکید می کردند. اما در یک هفته اخیر و بخصوص در برنامه روی خط، خط مشی جدید صدای امریکا کاملاً آشکار شد. انتقاد صریح و گاه توهین آمیز از چهره های سرشناس مخالف رژیم و حمایت آشکار از آنچه اصلاحات در چارچوب نظام خوانده می شود، خط مشی جدیدی است که این رسانه در پیش گرفته است.

در برنامه چهارشنبه شب روی خط، آرش سیگارچی مجری این هفته روی خط، میزبان دو روزنامه نگار مقیم خارج از کشور، مسیح علی نژاد و امید حبیبی نیا، بود. همانطور که پیش بینی می شد، مسیح علی نژاد به دفاع از عملکرد اصلاح طلبان و امید حبیبی نیا هم بعنوان مخالف در بحث شرکت کردند. البته در ادامه، برنامه تبدیل به یک مناظره دو به یک شد، چرا که آقای سیگارچی علیرغم پافشاری بر این نکته که بعنوان مجری برنامه باید بی طرف باشد، پس از مدتی کاملاً در جبهه خانم علی نژاد قرار گرفت و بارها با قطع مکرر صحبت های آقای حبیبی نیا و بعضآً مخالفت های صریح با نظرات ایشان، از جایگاه یک مجری بی طرف خارج شد. بگذریم از اینکه موضع گیری های خانم علی نژاد نیز گاه از مدار منطق و ادب بیرون رفته و بیشتر شکل توهین و پرخاش به خود می گرفت. اما برای من (و قطعاً بسیاری از بینندگان برنامه) این پرسش مطرح شد که چرا صدای امریکا تلاش می کند جنبش سبز را تنها یک حرکت اصلاح طلبانه در چارچوب نظام نشان دهد و از ورود چهره ها و گروههای مخالف رژیم در جنبش تا این حد هراسان است؟! اساساً چه کسی ادعای رهبری جنبش را در خارج از کشور مطرح کرده است، بجز تعدادی از همین اصلاح طلبان که با صدور بیانیه و تشکیل اتاق فکر سعی در هدایت خودخواسته جنبش سبز دارند؟! و اصلاً چگونه است که امروز اصلاح طلبان همچنان حضور در انتخابات نمایشی رژیم را امری مثبت می دانند و به کسانی که این نمایش مضحک و مهندسی شده را تحریم کردند، اینگونه می تازند؟ مگر جنایت، شکنجه، تجاوز و... در رژیم جمهوری اسلامی فقط محدود به این هشت، نُه ماه بوده است؟ جز این است که استبداد و سرکوب در این نظام نامقدس قدمتی سی ساله دارد؟ اگر اصلاح طلبان داخل نشین و خارج نشین نه ماه است که این فشارها و سرکوب ها را تحمل می کنند، نیروهای اپوزیسیون سی سال است که با این پدیده شوم دست به گریبان اند. اگر امثال خانم علی نژاد از نه ماه پیش وادار به ترک ایران شده اند، بسیاری از عاشقان ایران زمین سی سال است که در تبعید بسر می برند. پس چه شده که امروز عده ای از اصلاح طلبان با تمام وجود تلاش می کنند هر صدایی جز صدای خود را با تخریب و توهین خاموش کنند؟ آیا نداها و سهراب ها و اشکان ها و... هدفی جز آزادی و سرفرازی ایران داشتند؟ آیا هدف آنها تنها این بود که احمدی نژاد برود و موسوی بیاید؟! و امثال خانم علی نژاد هم پیروزمندانه به ایران بازگردند و امورات خود را از سر گیرند؟!! یا هدف شان نابودی استبداد، و قطع ید جنایتکارانی بود که در این نه ماه، بسان سی سال اخیر، خون ریختند و خون خوردند؟

البته می دانم، صدای امثال من در این هیاهو به جایی نخواهد رسید و اساساً رسانه ای در دست من و امثال من نیست که بتوانیم دیدگاه های خود را بیان کنیم؛ کاستی ها را بگوییم و لغزش ها را یادآور شویم. اما امیدوارم آنان که صدایشان رساتر از امثال من است، و به لطف رسانه هایی نظیر صدای امریکا و بی بی سی کلام شان به گوش بسیاری از مردم می رسد، با نگاهی عمیق تر به مسائل بنگرند و صبح صادق را از فجر کاذب بازشناسند تا دوباره همان بیراهه ای را طی نکنیم که سی سال قبل گام در آن نهادیم.

پاینده ایران

۳ نظر:

زهره گفت...

دوست گرامی من درود بر شما
نوشتارت را خواندم
ولی در برخی موارد با شما موافقت ندارم
می دانید قضیه بر سر این نیست که گروهی جنبش سبز را انحصارا برای اصلاح طلبان میدانند، قضیه این است که برخی دوستان خارج نشین از صبح تا شام به آقایان موسوی و کروبی دشنام نثار کرده و سعی بر منتسب کردن این جنبش به خود را دارند
دوست گرامی من، جنبش سبز منتسب به هیچ گروه یا حزبی نیست، این جنبش برای ایرانیان است و همه می توانند در آن شرکت داشته باشند
اما این حضور باید به اتحاد و توافق باشد نه اینکه وحدت جوانان را از میان ببرد
من به عنوان یک جوان ایرانی دارم مشاهده و مقایسه میکنم، آقای موسوی صراحتا می گویند مااختلافات را به رسمیت میشناسیم و آن ها را پای صندق رای حل میکنیم، ولی دوستان خارج نشنین چه گفته اند؟ آیا این دوستان توانسته اند پس از 30 سال اتحادی بین خود داشته باشند؟ آیا از میان 4 میلیون ایرانی خارج از کشور 5 نفر توانستند با هم متحد شوند؟ کسانی که حتی تحمل شنیدن حرف یک مخالف را ندارند چطور میتوانند ایران را نجات دهند. از بام تا شام مشغول نفی یکدیگر و دشنام گویی هستند، حتی بر سر انتخاب پرچم ایران!!! از الان با یکدیگر دعوا میکنند...به نظر شما بهتر نیست که این دوستان ابتدا اتحاد را از ما جوانان فرا بگیرند و سپس وارد عرصه عمل شوند؟
نکته دیگری که باید مدنظر قرار گیرد شرط انصاف است، کسانی که به نام اپوزیسیون خارج از کشور نامیده میشوند مدام آقای موسوی و کروبی را متهم به این موضوع میکنند که موضع صریح ندارند و یا حتی میگویند اینها دستشان با رژیم رد یک کاسه است
منصفانه بنگرید ببینید آیا این دو تن برای جنبش هزینه نداده اند؟ پسر خواهر موسوی چه شد؟ با فرزند کروبی چه رفتاری شد؟ با خودشان چه رفتاری شده است؟ خیلی دوست دارم بدانم که این دوستان اگر در ایران بودند شهامت همین حرف هایی را که این دو تن زده اند را دارند؟ اصلا شرایط ایران را درک میکنند
دوست گرامی من، من و شما نمی توانیم این موضوع را انکار کنیم که جوانان هنوز هم شعار یاحسین، میرحسین را میدهند، کسی هم مجبورشان نکرده، آیا دوستان خارج نشین نباید به این شعار جوانانی که دارند هزینه میدهند احترام بگذارند؟
ما نمیتوانیم این اصل را انکار کنیم که هیچ کس قادر نبود این جنبش را پدید اورد مگر آن انتخابات، وگرنه پیش از این تلاش های زیادی از سوی اپوزیسیون خارج نشنین در این زمینه شد
من خودم موافق تحریم بودم از موسوی و کروبی و ... هم دل خوشی نداشتم. در لحظات پایانی رفتم و رای دادم ولی الان پشیمان نیستم و با توجه به عملکرد آقای موسوی در این چند ماه افتخار میکنم که به ایشان رای داده امو تا زمانی که برای حقوقی منِ جوان ایرانی ایستاده از او حمایت میکنم، کاری هم ندارم که این دوتن پیش از این جر نظام بوده اند یا خیر. چون آنچه برای ما باید مهم باشد عملکرد اکنون آن هاست

ارشك گفت...

عجب... بين يكسري گرگ و روباه و لاشخور افتاديم، خدا به دادمون برسه (هرچند اون هم در اين 30 سال فقط نظاره گر كشته شدن بيگناهان و كلفت شدن گردن تمساح هاي تازي صفت عمامه به سر بوده)!
به نظرت اگر بنا به بند و بست پشت پرده ي آمريكا و اروپا با جمهوري اسلامي باشه، ميتونيم خودمون از پس اينها بر بيايم؟ با اين وضع مملكت و خرافات و جهل و مزدورها و نون به نرخ روز خور ها و .....

مهدي رفعتي گفت...

درود من بر شما
البته من صداي آمريكا رو چندان بي طرف نمي دونم به خصوص اين كه بايد بپذيريم به نوعي تريبون دولتمداران آمريكايي است.در اين تلويزيون به هيچ وجه نمي تواني از سياست هاي كلان دولت آمريكا انتقاد كني.همين امر در مورد بي بي سي و دولت انگليس مشهود است. به هر شكل تا زماني كه ايرانيان از يك شبكه كاملن ملي برخوردار نشده اند نمي توان انتظاري بيش از اين داشت.