بابای خوبم سلام، دلم برات خیلی تنگ شده
کاشکی من سوپر من بودم می آمدم از زندان شما را نجات می دادم بعد به خانه میآمدی تا با هم مثل قبلن ها سی دی مرد عنکبوتی و بی باک را نگاه می کردیم. بعد با هم، من و شما و مامان باهم مسافرت می رفتیم. بابا جون اگر اینجا بودی سفت بوست می کردم. بعد می خواهم برایت روز پدر یک ساعت خوشگل بخرم. ولی زندان اوین اجازه نمی دهد کادو برات بیارم. حالا به مامان گفتم به جای شما به من روز پدر کادو بده.
بابا اگر زود به خانه برگردی دیگه غر نمی زنم که اخبار نگاه نکن هر چقدر می خواهی اخبار ببین.
بابا تو قهرمان هستی، ما به تو افتخار می کنیم.
دلم برات تنگ شده جونم
می خوام ببینمت نمی تونم بین ما دیوار های سنگی
حاصل یک عمر می دونم
باباجون غصه نخور من مواظب مامانم هستم.
باباجون روزت مبارک
پارسا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر